چکیده
مسئولیت پذیری اجتماعی از جمله مهم ترین عناصر فلسفه وجودی سازمان ها شناخته شده است، به نحوی که اهمیت دادن به رعایت آن توسط سازمان ها در چارچوب نظریه هویت اجتماعی، نه تنها احتمال ارتقاء تعهد سازمانی را به همراه دارد، بلکه رضایت ذینفعان خارج از سازمان را برای مشروعیت بخشیدن به سازمان تقویت می کند. مقاله حاضر به تبیین نقش تعدیل گری این متغیر در ابعاد چهار گانه مسؤولیت اجتماعی پرداخته است. در این راستا، صنعت مواد غذایی به عنوان جامعه مورد مطالعه انتخاب گردید که با مشارکت 105 عضو در قالب نمونه آماری و استفاده از پرسشنامه جهت جمع آوری داده ها انجام پذیرفت. پردازش حاصل از داده ها با استفاده از مدل رگرسیون سلسله مرتبی حاکی از آن است که نقش تعدیل گری متغیر مورد مطالعه بر رابطه بین ابعاد چهارگانه مسؤولیت اجتماعی (کارکنان، مشتریان، دولت و ذینفعان اجتماعی و غیر اجتماعی) مورد تایید است، این یافته بدان معناست که تاکید بر اهمیت مسؤولیت اجتماعی و رعایت آن از سوی سازمان ها می تواند از کارکردی مثبت بر عملکرد سازمان ها برخوردار باشد به نحوی که به طور معناداری تعهد سازمانی کارکنان را تحت تاثیر خود قرار می دهد.
مبانی نظری:
2-1-1 ادبیات نظری مربوط به مسئولیت اجتماعی
در اواسط قرن بیستم، عنوان) CSr مسئولیت اجتماعی شركت ها(، توسط متفكرین و متخصصین مدیریت كسب وكار، مانند پیتر دراكر، در آمریكا مطرح شده و در بسیاری از محافل علمی، سیاسی و اقتصادی كشورهای پیشرفته و درحال توسعه، به دغدغه ی مهمی درمدیریت، بازاریابی و سرمایه گذاری، تبدیل شد. ظهور مسئولیت اجتماعی، عمدتا درپاسخ به تحولات و چالش هایی از قبیل جهانی سازی بوده است . امروزه مسئولیت اجتماعی بنگاهها نه تنها بخش مهمی از ادبیات و فرهنگ مدیریت را به خود اختصاص داده است، بلكه تبدیل به بحث های آكادمیك در میان مجامع حرفه ای، سازمان های غیردولتی، مصرف كنندگان، كاركنان، تامین كنندگان، سهامداران و سرمایه گذاران شده است (هیل، 2018). در سالهای اخیر، متخصصان و مدیران توجه بیشتری را به مفاهیم راهبردی مسئولیت اجتماعی معطوف داشته اند. مسئولیت اجتماعی.........