چکیده:
به منظور بررسی مقایسه عملکرد ارقام مختلف گلرنگ در کشت خالص و چند کشتی همزمان و همچنین معرفي و انتخاب مناسب ترين رقم گلرنگ جهت كشت در منطقه آران وبیدگل، دراسفند ماه سال 1391 آزمايشی به روش فاکتوریل در قالب طرح پايه بلوك¬هاي كامل تصادفي با 3 تكرار در روستای محمد آباد در بخش کویرات از توابع این شهرستان انجام گردید. ارقام گلرنگ در چهار سطح و تیمار چند کشتی همزمان نیز در چهار سطح به عنوان تیمارهای این آزمایش در نظر گرفته شد. ارقام گلرنگ شامل رقم فرامان، صفه، گلدشت و رقم بومی اصفهان بوده و گیاهان همراه در کشت مخلوط نیز شامل: پیاز، نخود و یونجه بود. روش كاشت بصورت جوی و پشته¬ای (شیاری) و کرت¬ها شامل چهار ردیف کاشت به طول 5 متر، فاصله¬ی بین رأس دو پشته 60 سانتیمتر و تراکم کاشت گلرنگ نیز 40 بوته در متر مربع در نظر گرفته شد. گیاهان یونجه، نخود و پیاز در بین ردیف¬های گلرنگ کشت گردیدند. كاشت به روش خشكه¬كاري و با دست صورت گرفت و آبیاری مزرعه بر اساس نیاز آبی گلرنگ انجام شد. در ادامه صفاتی از قبیل ارتفاع بوته، تعدادشاخه¬های فرعی میوه دهنده، عملکرد دانه در هربوته، وزن هزار دانه، تعداد دانه در غوزه، تعداد غوزه در گیاه، تعداد روز تاتشکیل غوزه، تعدادروز تا تشکیل 50% غوزه، وزن هر غوزه، وزن اندام هوایی، شاخص برداشت، میانگین وزن تر، میانگین وزن خشک، تعداد دانه در متر¬مربع، عملکرد دانه در متر مربع، عملکرد دانه در هکتار، میانگین وزن پیاز و میانگین وزن یونجه اندازه گیری شد. نتایج نهایی نشان داد اثر رقم گلرنگ بر صفاتی نظیر تعداد روز تا شروع غوزه دهی، تعداد روز تا 50% غوزه دهی، تعداد غوزه در بوته، میانگین وزن هر غوزه، میانگین تعداد دانه در غوزه، میانگین تعداد دانه در بوته، میانگین ارتفاع بوته، وزن هزار دانه، عملکرد دانه در بوته، عملکرد در متر مربع، میانگین وزن تر هربوته، شاخص برداشت، عملکرد دانه در هکتار و تعداد دانه در متر مربع، در سطح احتمال 1% معنی¬دار بود. همچنین در این آزمایش کشت مخلوط ، اثر کشت گیاه همراه، بر صفاتی نظیر تعداد غوزه در بوته، میانگین وزن هر غوزه، میانگین تعداد دانه در غوزه، میانگین وزن خشک هربوته گلرنگ معنی دار بود. در این تحقیق اثر متقابل ارقام× کشت مخلوط در مورد هیچ یک از صفات معنی¬دار نگردید.
1-1 مقدمه
با رشد روز افزون جمعيت جهان و بالا رفتن سطح زندگی و تمایل به سمت مصرف بیشتر، نیاز به مواد غذایی در حال افزایش است. نقش و اهمیت بخش کشاورزی به عنوان مهمترین بخش در تامین مواد غذایی به خوبی روشن میباشد. تامین نیاز غذایی و سایر احتیاجات این جمعیت در حال رشد سریع، فقط از طریق افزایش تولید محصولات در واحد سطح و واحد زمان امکانپذیر خواهد بود و رسیدن به این هدف نیاز به مدیریت و برنامه ریزی دقیق دارد. امروزه بخش کشاورزی به منظور پاسخگویی به نیاز غذا برای جمعیت رو به رشد کره زمین و فراهم کردن مواد غذایی کافی و مناسب، به میزان زیادی وابسته به مصرف انرژی میباشد. توجه به منابع طبیعی محدود و اثرات سوء ناشی از عدم استفاده نامناسب از منابع مختلف انرژی روی سلامتی انسان و محیط زیست، لزوم بررسی الگوهای مصرف انرژی را در بخش کشاورزی حیاتی ساخته است (هاتریلی و همکاران 2005). با توجه به بحران انرژی و انتشار گازهای گلخانهای ناشی از مصرف بیرویه سوختهای فسیلی تمام تلاشها بر آن است که مصرف انرژی تا حد امکان کاهش یابد. بخش کشاورزی نیز از این موضوع مستثنی نیست.