چکیده
یکی از مسائل کلیدی که اقتصاددانان و محققان اغلب هنگام مطالعه و تجزیه و تحلیل سیر تکامل فعاليّت اقتصادی با آن مواجهند، تلاش برای توضیح چرخه های تجاری است. با در نظر گرفتن این نکته که توضیح رفتار وام ها و متغيّرهای کلان پولی در طی چرخه های تجاری و اثر سیاست پولی بر پویایی های آن ها، مرحله کلیدی درک نقش بازارهای مالی در اقتصاد واقعی است، این مقاله به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش است که آیا سیاست های پولی و اعتباری در ایجاد یا تعدیل چرخه های تجاری کشور مؤثر بوده اند؟ در این مقاله سعی شده است تا با تبیین تئوریك و طراحی یک مدل خودرگرسیونی برداری (VAR)و برای دوره زمانی 1387-1350 به ارزیابی نقش سیاست های پولی و اعتباری در مدیریت چرخه های تجاری کشور پرداخته شود به گونه ای که تأثیر تجربی این ارتباط مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. در این ارتباط نتایج تحقیق حاكی از آن است كه تاثیر تکانه وارده بر تمامی متغیّرهای مدل و از جمله سیاست های پولی و اعتباری بر شاخص چرخه تجاری كشور تقریباً از دوره دوم شروع شده و اثر آن تا پایان دوره به صورت پایدار یعنی بدون نوسان به تدریج تعدیل می شود.
2-1 مقدمه
در این فصل به طرح مباحث نظری مربوط به درجه اهرم اقتصادی ، همینطور نسبتهای ارزش بازار به ارزش دفتری (M/B)و قیمت به سود هر سهم (P/E)خواهیم پرداخت که طی آن ، ابتدا برای روشن شدن مفهوم درجه اهرم اقتصادی به معرفی اهرم و مفاهیم آن می پردازیم بطوریکه با تعریف و تعیین روش های ارزیابی اهرم و ابعاد آن می توان تعریف دقیقی از درجه اهرم اقتصادی و چگونگی محاسبه آن در یک فعالیت مالی را به انجام رساند . سپس اجزای اهرم را که درجه اهرم اقتصادی مهمترین جزء اساسی در این پژوهش می باشد را معرفی کرده و وارد مبانی تئوریکی درجه اهرم اقتصادی می شویم.