Cash flow management and manufacturing firm financial performance: A longitudinal perspective
Abstract
A firm's cash flow policies, which manage working capital in the form of cash receivables from customers, inventory holdings, and cash payments to suppliers, are inexorably linked to the firm's operations. Building on earlier research, this study: (i) extends prior studies by examining the relationships between changes in cash flow measures and changes in firm financial performance using a longitudinal sample of firm data; and (ii) investigates the direction of the relationship between quarterly changes in cash flow positions and firm financial performance. This study is conducted using the Generalized Estimating Equations (GEE) methodology to analyze a longitudinal sample of eight quarters of cash flow and financial performance data from 1233 manufacturing firms. The analyses find that changes in the widely used Cash Conversion Cycle (CCC) metric do not relate to changes in firm performance; however, changes in the less used Operating Cash Cycle (OCC) metric are found to be significantly associated with changes in Tobin's q. This examination of how changes in specific cash flow measures relate to changes in Tobin's q shows that both reductions in Accounts Receivables (measured as Days of Sales Outstanding [DSO]) and reductions in Inventory (measured as Days of Inventory Outstanding [DIO]) relate to firm financial performance improvements that persist for several quarters. Endogeneity tests of whether a firm's cash flow management strategy leads to changes in firm performance or if the cash flow strategy is a byproduct of firm performance suggest that reductions in DSO lead to improved firm financial performance.
1-2 مقدمه
ایجاد ارزش و افزایش ثروت سهامداران در بلند مدت از جمله مهمترین اهداف شرکت ها به شمار می رود و افزایش ثروت سهامداران می تواند از طریق تقسیم سود و افزایش قیمت سهام باشد. از آنجا که سود نقدی معمولی ترین و عمومی ترین نوع بازده از طرف شرکت به سهامداران می باشد، سود نقدی به عنوان یکی از متغیرهای اساسی هم برای سرمایه گذاران و هم برای مدیران از اهمیت خاصی برخوردار است. شرکت ها در توزیع سود نقدی خود به طور یکسان عمل نمی نمایند، در این راه سیاست های متفاوتی اتخاذ می نمایند این سیاست ها می توانند متغیر باشند، از پرداخت حداقل سود نقدی مقرر در قانون تا پرداخت تمام عایدات شرکت به عنوان سود نقدی را در بر می گیرد. با توجه به این که افزایش ثروت تنها در نتیجه عملکرد مطلوب واحد تجاری است، ارزشیابی واحد تجاری برای مالکان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. برای ارزیابی عملکرد تا کنون معیارهای مختلفی ارائه شده است که از میان آن ها می توان به ارزش افزوده اقتصادی ، ارزش افزوده بازار ، جریان نقدی عملیاتی ، بازده حقوق صاحبان سهام و بازده دارایی ها اشاره کرد.
1-2 مقدمه
محیط فعالیت شرکتها به سرعت در حال رشد و بسیار رقابتی است و شرکتها برای ادامه حیات، مجبور به رقابت با عوامل متعددی در سطح ملی و بین المللی و گسترش فعالیت های خود از طریق سرمایه گذاری های جدید می باشند. شرکت ه برای سرمایه گذاری احتیاج به منابع مالی، اما منابع مالی و نحوه استفاده از آنها باید به خوبی تعیین شود تا شرکت بتواند سودآور باشد و این وظیفه مدیر مالی است که منابع تامین و نحوه ی استفاده از آنها را تعیین کند. (راس و همکاران1381 ،1)
به طور کلی منابع تامین مالی شرکت ها بر اساس سیاست های تامین مالی آن ها، به دو بخش "منابع مالی درونی" و"منابع مالی بیرونی" شرکت تقسیم می شود. در منایع مالی درونی، شرکت از محل سود کسب شده اقدام به تامین مالی می کند، یعنی به جای تقسیم سود بین سهامدارام، سود را در فعالیت های عمدتا عملیاتی شرکت، برای کسب بازده ی بیشتر بکار کی گیرد و در منابع مالی بیرونی، از محل بدهی و انتشار سهام، اقدام به تامین مالی می کند.
برای سالیان متمادی در گذشته، اقتصاددانان فرض می کردند که تمامی گروه های مربوط به یک شرکت سهامی برای یک هدف مشترک فعالیت می کنند. اما در 30سال گذشته مواردی بسیاری از تضاد منافع بین گروه ها و چگونگی مواجهه شرکت ها با این گونه تضادها توسط اقتصاددانان مطرح شده است. این موارد به طور کلی، تحت عنوان"تئوری نمایندگی" در حسابداری مدیریت بیان می شود.