1-1- بیان مسئله
مدیریت سود اقدام آگاهانه ای است که توسط مدیریت درباره چگونگی گزارش سود برای رسیدن به اهداف خاص به گونه ای که منطبق با اصول حسابداری باشد، صورت می گیرد. برخی ازاین اهداف عبارتنداز: افزایش قیمت سهام در بازار، کاهش نوسانات قیمت سهام در بازار، پنهان کردن مشکلات مالی شرکت از سهامداران و بازارسرمایه، کم ریسک نشان دادن وضعیت شرکت به منظورتأمین مالی و بهبود سنجش عملکرد مدیریت در بازارکار مدیریتی. این یک الگوی قدیمی است که در قالب تئوری نمایندگی مطرح می شود و حاکمیت شرکتی را به عنوان سازوکاری معرفی می نماید که ازطریق آن سهامداران اطمینان حاصل می کنند که آیا مدیران در جهت منافع آنها عمل می کنند یاخیر. درواقع همانطور که آدام اسمیت بیان داشته مدیران همیشه در راستای بیشینه سازی منافع سهامداران عمل نمی نمایند. این مشکل با تکامل تدریجی شرکتهای جدید، وخیم ترشده و منجر به جدایی مالکیت از مدیریت و کنترل شده است در واقع در این دیدگاه، حاکمیت شرکتی به عنوان روش هایی است که تأمین کنندگان سرمایه به وسیله آنها می توانند مدیران را کنترل نمایند.در دیدگاه وسیع، حاکمیت شرکتی را می توان به صورت شبکه ای از روابط مشاهده کرد که نه تنها بین شرکتها و مالکان آنها، بلکه بین عده زیادی از ذی نفعان وجوددارد. چنین دیدگاهی درقالب تئوری ذی نفعان بیان می شود.
1-1- بیان مسئله
بکار گیری فناوری اطلاعات به افزایش دانش و آگاهی های کارکنان و نیز غنی تر شدن محتوای مشاغل می انجامد. دانش کارکنان موجب تسلط حرفه ای آنها بر سازمان می شود و اگر جمله معروف "دانش، توانایی است" را بپذیریم، آنگاه می توانیم ادعا کنیم در سازمان هایی که فناوری اطلاعات حاکم می شود، کارکنان از قدرت و توانایی بیشتری برخوردارند.
بکار گیری فناوری اطلاعات و به طور خاص سیستم های اطلاعاتی به تسهیل کنترل و نظارت بر سازمان می انجامد و از این طریق حیطه نظارت مدیران، بر خلاف ساختار های سنتی که یک محدودیت به حساب می آمد می تواند گسترش یابد. گسترش حیطه نظارت، تعداد مدیران سطح میانی و کارشناسان را کاهش می دهد و از این طریق تعداد سطح مدیریتی در بخش های میانی سازمان تقلیل می یابد.
1-2- بیان مساله
امروزه نگاه مدیریت واحدهای انتفاعی به جای محیط و صنعت به طور جدی به منابع درون سازمانی معطوف شده است. منابع غیر عینی که از آن با عناوینی چون دانش، دارایی نامشهود، دارایی راهبردی و ... نیز یاد می شود، مهمترین منابع درون سازمانی هستند که واجد شرایط ایجاد و افزایش مزیتهای رقابتی پایدار می باشند. بهبود مستمر عملکرد سازمان ها، نیروی عظیم همافزایی ایجاد میکند که این نیروها میتواند پشتیبان برنامه رشد و توسعه و ایجاد فرصتهای تعالی سازمانی تولیدی و خدماتی شود. دولت ها و سازمان ها و مؤسسات، تلاش جلو برندهای را در این مورد اعمال میکنند. بدون بررسی و کسب آگاهی از میزان پیشرفت و دستیابی به اهداف و بدون شناسایی چالش های پیش روی سازمان و کسب بازخور و اطلاع از میزان اجرای سیاست های تدوین شده و شناسایی مواردی که به بهبود جدی نیاز دارند، بهبود مستمر عملکرد میسر نخواهد شد. از سوی دیگر، با توجه به اهمیت و گسترش روزافزون بازارهای سرمایه در تجهیز و گردآوری سرمایههای كوچك فردی به سمت فعالیتهای تولیدی، شناسایی متغیرهای تاثیرگذار بر عملکرد شرکت ها، در این بازارها اهمیت زیادی پیدا كرده است. محققان بسیاری سعی کردند عوامل موثر بر عملکرد شرکت ها را شناسایی کنند. یکی از این عوامل مسئولیت اجتماعی شرکت شرکت ها است(Bhattacharya and Sen, 2004;Aupperle et al., 1985; Barnett and Salomon, 2006;).....
بیان مساله و اهمیت تحقیق:
مدیریت عبارت است از فرآیند تضمین دستیابی سازمان به فواید ناشی از به کار گیری استراتژی های مناسب .طبق این بیان یک استراتژی مناسب مطابق با نیازمندیهای یک سازمان درزمان مشخص تعریف میشود.
استراتژی مجموعه ای از اهداف اصلی و سیاستها وبرنامه های کلی به منظور نیل به اهداف است به گونه ای که قادر به تتبین این موضوعات باشد که درچه کسب وکارری وچه سازمانی فعالیت می کنیم و یا می خواهیم فعالیت نماییم.استراتژی برنامه نیست ولی برای ظهور،رشدواثربخشی نیازمند است.هیچ سازمانی را نمی توان صرفابااستراتژی اداره کرد.برنامه ریزی،زیربنای اداره سازمانها است. استراتژی وبرنامه دوابزار مدیریتی مکمل یکدیگر هستند. (دیوید،فر،آر1386)
اجرای برنامه های تدوین شده استراتژیک یکی ازگام مهم در رسیدن به اهداف چندگانه تدوین شده است. ازآنجا که اجرای برنامه های استراتژیک نقش بسیار مهمی در جامع عمل پوشاندن اهداف وبرنامه های استراتژیک دارد دراین امر مدیران میانی هستند که بستر لازم برای اجرایی شدن برنامه های استراتزیک را فراهم می آورند و مهارت ها و توانمندیهای بنیادین مدیران میانی فاکتور بسیار مهمی می باشد که باید مدنظر قرارگیرد برهمین اساس با توجه به اینکه مدت چهار سال است که برنامه های استراتژیک در اداره کل درمان تامین اجتماعی خراسان شمالی تدوین و اجرایی شده ومورد ارزیابی قرار گرفته است. محقق را رآن داشت تا مهمترین حلقه برنامه های استراتژیک یعنی اجرایی کردن برنامه استراتژیک که توسط مدیران میانی صورت می گیرد تاثیر مهارت های و توانمندی های بنیادین مدیران میانی در اجرای برنامه های استراتژیک را بررسی نماید.......