چکیده
کارآفرینی فرآیند پویای تولید تدریجی ثروت است. کسانی این ثروت را تولید می کنند که ریسک های بزرگ مالی، زمانی و یا تعهد شغلی را می پذیرند یا برای بعضی محصولات و خدمات ارزش می آفرینند. محصول یا خدمت ممکن است جدید یا منحصر به فرد باشد ولی نکته اساسی در ارزشی است که کارآفرین به آن می بخشد. کارآفرین با درک و جایابی مناسب مهارت ها و منابع می تواند ارزش فوق را ایجاد نماید.کارآفرینی سازمانی یا پیدایش شکل های سازمانی نوین و پویایی های کارآفرینی منجر به ایجاد جمعیت های نوین سازمانی می شود. چگونگی پیدایش و رشد سازمان ها، چگونگی تأثیر گذاری متقابل سازمانها- اجتماع بر یکدیگر، از مسائل اساسی کارآفرینی است. فعالیت کارآفرینانه سازمانی می تواند شامل توسعه یک محصول جدید تا ایجاد یک فرآیند اثربخش باشد. کارآفرینی سازمانی را می توان به عنوان فرآیند توسعه محصولات یا بازارهای جدید تعریف کرد. کارآفرینی سازمانی شیوه برانگیختن و سپس بهره گیری از افراد در درون یک سازمان می باشد؛ شیوه ای که افراد فکر می کنند قادر هستند کارها را به طریقی متفاوت و بهتر انجام دهند. در اغلب موارد که کارآفرینان سازمانی مورد حمایت سازمان قرار نمی گیرند، با تشویق و حمایت سرمایه گذاران مخاطره پذیر از سازمان خارج شده و تصمیم به کارآفرینی مستقل می گیرند. بنابراین به منظور جلوگیری از خروج افراد کارآفرین و توانمند از سازمان، توجه به کارآفرینی سازمانی و فراهم آوردن بستری مناسب برای آن در استراتژی شرکت ها شدیداً مورد تأکید و توجه قرار می گیرند. در این مقاله به بررسی ابعاد کارآفرینی سازمانی پرداخته شده و تا حد امکان سعی خواهیم کرد آنرا تبیین و ارائه کنیم.
مقدمه
مسائل امروز سازمانها با راه حلهای دیروز حل شدنی نیست و پیش بینی آینده ، مشکلات آتی راحل نمی کند بلکه باید برای پیش سازی آینده اقدام کرد. امروزه شرایط محیطی و قوائد بازی رقابت به حدی بی رحم ، پیچیده ، پویا و نامطمئن گردیده که سازمانها دیگر نمی توانند با تعداد اندکی افراد خلاق و کارآفرین و یا اجرای چند طرح کارآفرینانه بر رقبای کوچک، چابک، منعطف، نوآور، فرصت گرا و کم هزینه فایق آیند. آنها باید شرایطی را فراهم کنند تا همه کارکنان روحیه کارآفرینی پیدا کرده و بتوانند به راحتی، مستمر و بطور فردی یا گروهی فعالیتهای کار آفرینانه خود را به اجرا در آورند. این امر مستلزم شناخت، تبیین و تشریح مفهوم و فرآیند کارآفرینی سازمانی است. بنابر این در این بخش ابتدا تعاریف متعددی که توسط صاحب نظران در زمینه کارآفرینی ارائه شده را مطرح نموده و سپس تعاریف و نظریه های مرتبط با کارآفرینی سازمانی را بررسی می نمائیم....
مقدمه:
كارآفرینی توسط شومپیتر (1934) به عنوان عاملی برای برای شتاب در رشد اقتصادی معرفی شد (Schumpeter,2005). شومپیتر بین كارآفرینی به عنوان یك "وظیفه" و كارآفرین به عنوان " شخص" تفاوت قائل شد. "كارآفرین كسی است كه چیزی را خلق می كند". دامنه نوآوریهایی كه به وسیله یك كارآفرین ارائه میشود، نا محدود است: توسعه یك محصول یا خدمت جدید، یك كانال توزیع جدید یا تشخیص یك صنعت به طور كلی است. هرچند واژه كارآفرینی بعد از شومپیتر كامل تر شد و از جنبه های مختلف به آن نگریسته شد، با این حال، كار شومپیتر را نمی توان نادیده گرفت، چرا كه او چهار چوبی كلی برای كارآفرینی ارائه كرد: كارآفرینی به عنوان فرآیند (David H. Holt,2004)