بیان مساله
نگهداری سطح مطلوب وجه نقد برای پرداخت بدهی های سر رسید شده، و استفاده از فرصتهای ناگهانی مناسب جهت سرمایه گذاری که نشانه ای از انعطاف پذیری واحد تجاری می باشد و دسترسی به مواد اولیه برای تولید به طوریکه شرکت بتواند به موقع جوابگوی تقاضای مشتریان باشد دال بر اهمیت سرمایه در گردش می باشد. هرگونه تصمیمی در این بخش توسط مدیران واحد تجاری اتخاذ می شود اثرات شدیدی بر روی بازدهی عملیاتی واحد تجاری می گذارد که باعث تغییر ارزش شرکت و نهایتا ثروت سهامداران خواهد شد. سرمایه در گردش یکی از موضوعات مهم مالیه شرکتی می باشد که به مفهوم سرمایه گذاری شرکت ها در داراییهای نقدی، اوراق بهادار قابل معامله، حسابها و اسناد دریافتی و موجودی کالا می باشد. مدیریت سرمایه در گردش همان مدیریت نقدینگی است که به لحاظ نظری ارتباط معکوسی با سود آوری شرکت ها دارد. به عبارت دیگر، تصمیمی که بر نقدینگی شرکت تأکید دارد باعث کاهش سود آوری بالقوه شرکت خواهد شد. بسیاری از شرکت ها در تلاش هستند تا به سطح بهینه ای از سرمایه گذاری در داراییهای جاری دست یابند و این در حالی است که از طرف دیگر، شرکت ها علاوه براینکه از لحاظ نقدینگی در وضعیت مناسبی باشند، باید به این پرسش نیز پاسخ دهند که برای تامین مالی داراییهای جاری از کدام ابزارها استفاده خواهند کرد؟ در جواب این پرسش باید اذعان نمود که تأمین مالی داراییهای جاری می تواند از طریق بدهی های جاری و وام های کوتاه مدت انجام گیرد.
1-2- بیان مسئله
بی شک فرض عقلايي بودن سرمايه گذاران به عنوان مدل ساده اي از رفتار انسان، يكي از پايه هاي اصلي دانش مالي كلاسيك است و تقريبا تمامي نظريه هاي مالي کلاسيك مثل نظريه پرتفوي ، بازار كاراي سرمايه ، مدل قيمت گذاري دارايي هاي سرمايه اي و تئوري نمايندگي و نظريه هاي فرعي منشعب از آنها، متاثر از اين فرض است.
در سال 1970، فاما مقاله اي را تحت عنوان «بازارهاي كاراي سرمايه، مروري بر نظريه و مطالعات تجربي» منتشر نمود. وي در اين مقاله ديدگاه قبلي خود را در مورد كارايي بازارهاي سرمايه مجدداً تعريف نمود و ادعا نمود كه در يك بازار كارا، قيمت ها تمامي آنچه كه در مورد يك دارايي فهميده مي شود را در خود منعكس مي كنند. طبق فرضيه بازار كارا، قيمت هاي دارايي مالي در برگيرنده همه اطلاعات موجود مربوط به آن دارايي ها است و قيمت ها در هر زماني به عنوان تخمين بهينه اي از ارزش صحيح سرمايه گذاري شكل مي گيرند. اين فرضيه بر اين اساس قرار دارد كه سرمايه گذاران رفتار عقلايي دارند به اين معني كه همه اطلاعات موجود و در دسترس را پردازش كرده و به دنبال حداكثر ساختن مطلوبيت مورد انتظار هستند. به بيان ديگر، دارايي هاي مالي هميشه به صورت عقلايي قيمت گذاري مي شوند،
1-1- بیان مسئله
مدیریت سود اقدام آگاهانه ای است که توسط مدیریت درباره چگونگی گزارش سود برای رسیدن به اهداف خاص به گونه ای که منطبق با اصول حسابداری باشد، صورت می گیرد. برخی ازاین اهداف عبارتنداز: افزایش قیمت سهام در بازار، کاهش نوسانات قیمت سهام در بازار، پنهان کردن مشکلات مالی شرکت از سهامداران و بازارسرمایه، کم ریسک نشان دادن وضعیت شرکت به منظورتأمین مالی و بهبود سنجش عملکرد مدیریت در بازارکار مدیریتی. این یک الگوی قدیمی است که در قالب تئوری نمایندگی مطرح می شود و حاکمیت شرکتی را به عنوان سازوکاری معرفی می نماید که ازطریق آن سهامداران اطمینان حاصل می کنند که آیا مدیران در جهت منافع آنها عمل می کنند یاخیر. درواقع همانطور که آدام اسمیت بیان داشته مدیران همیشه در راستای بیشینه سازی منافع سهامداران عمل نمی نمایند. این مشکل با تکامل تدریجی شرکتهای جدید، وخیم ترشده و منجر به جدایی مالکیت از مدیریت و کنترل شده است در واقع در این دیدگاه، حاکمیت شرکتی به عنوان روش هایی است که تأمین کنندگان سرمایه به وسیله آنها می توانند مدیران را کنترل نمایند.در دیدگاه وسیع، حاکمیت شرکتی را می توان به صورت شبکه ای از روابط مشاهده کرد که نه تنها بین شرکتها و مالکان آنها، بلکه بین عده زیادی از ذی نفعان وجوددارد. چنین دیدگاهی درقالب تئوری ذی نفعان بیان می شود.
1-2- بیان مساله
امروزه نگاه مدیریت واحدهای انتفاعی به جای محیط و صنعت به طور جدی به منابع درون سازمانی معطوف شده است. منابع غیر عینی که از آن با عناوینی چون دانش، دارایی نامشهود، دارایی راهبردی و ... نیز یاد می شود، مهمترین منابع درون سازمانی هستند که واجد شرایط ایجاد و افزایش مزیتهای رقابتی پایدار می باشند. بهبود مستمر عملکرد سازمان ها، نیروی عظیم همافزایی ایجاد میکند که این نیروها میتواند پشتیبان برنامه رشد و توسعه و ایجاد فرصتهای تعالی سازمانی تولیدی و خدماتی شود. دولت ها و سازمان ها و مؤسسات، تلاش جلو برندهای را در این مورد اعمال میکنند. بدون بررسی و کسب آگاهی از میزان پیشرفت و دستیابی به اهداف و بدون شناسایی چالش های پیش روی سازمان و کسب بازخور و اطلاع از میزان اجرای سیاست های تدوین شده و شناسایی مواردی که به بهبود جدی نیاز دارند، بهبود مستمر عملکرد میسر نخواهد شد. از سوی دیگر، با توجه به اهمیت و گسترش روزافزون بازارهای سرمایه در تجهیز و گردآوری سرمایههای كوچك فردی به سمت فعالیتهای تولیدی، شناسایی متغیرهای تاثیرگذار بر عملکرد شرکت ها، در این بازارها اهمیت زیادی پیدا كرده است. محققان بسیاری سعی کردند عوامل موثر بر عملکرد شرکت ها را شناسایی کنند. یکی از این عوامل مسئولیت اجتماعی شرکت شرکت ها است(Bhattacharya and Sen, 2004;Aupperle et al., 1985; Barnett and Salomon, 2006;).....